حساسی...

ساخت وبلاگ

میگفت تو چرا انقد حساسی میگفتم اینجوری بودم از اول.نمیدونم اولین نفر واکنشش چی بوده که نتیجش این شده ولی خب خودم راضیم.گور بابای هرچی ناراضیه
دهن کج میکرد که یعنی بیا و رضایت همه رو جلب کن.
میزدم رو شونه ی جلوییم که شما میخواین پیاده شین؟
میگفت نه.میگفتم جاتونوبامن عوض میکنین؟میگفت اخه عزیزرد نمیشی الان.یه ولوله ای توی آدم نمیذاره سرجات وایسی.از داروخونه ی جلوی شرکت ازونایی که دخترهمسایه بالایی گفته بودگرفتم.تکیه دادم به دیوار دسشویی شرکت تاپنج دقیقه بگذره ودوتا خط برام تعیین وضعیت کنن.میگفت توچراانقد قُدی؟میگفتم همینه که هست
میگفت به هیچ صراطی مستقیم نیستی.میگفتم منظورت ازهیچ همون یه راهیه که تودلت میخواد بریم.
خطه یه دونه نموند.دوتاشد.عرق سرد کردم.دستموگرفتم به لبه ی کثیف دسشویی شرکت وهمزمان عق زدم ازدوتاخطی که توی شکمم درست شده بود ودستای گه مالی که به لبه ی دستشور مالیده شده بود تا الان.
میگفت توچرا انقدبی منطقی؟میگفتم معنیه اصلیه جملت اینه که چرا مث من فکر نمیکنی؟
مرخصی ساعتی گرفتم وشیشه ی تاکسی رو دادم پایین تا باد به صورتم بخوره.
چشمام میسوخت.جلوی آزمایشگاه وبعدشم نشستم توی سالن انتظارآزمایش.
میگفت حرف زدن باهات مث کوبیدن میخ تو شقیقه ی خودآدم میمونه.میگفتم یه جوری حرف میزنی انگار مجبورت کردن.پراز تاسف سرتکون میداد میگفت خیلی خودخواهی واولین دری که به دستش میرسیدو میکوبید.
زن چاقی بود لبخند زد گفت بارداری؟گفتم نمیدونم میخوام تازه مطمئن شم.گفت بیبی چک چی؟ گفتم میگه مثبته ولی نمیدونم..
گفت از عادت ماهانه ات گذشته؟ گفتم آره.
سوخت بازوم.
دست به پنبه
اینو نگه دار چند دقیقه که کبود نشه
تاکسی باد خنک سوزش چشمام
آخرین باری که دیدمش گفت میره پشت سرشم نگاه نمیکنه منو با دنیای تک نفره م تنها میذاره.
روی صندلی ایستگاه مترو گوشیم میلرزه
پیام اومده.جواب آزمایش شما حاضر است.آدرس سایت:...
کد رسیدو وارد میکنم
قطار میرسه
جواب مثبته
چجوری بهش بگم که منو با دنیای دونفره م تنها گذاشته...
قطار بوق میزنه
در کوبیده میشه
میشینم رو صندلیهای ایستگاه...
باد میزنه
چشمام میسوزه...

خیلی فکر میکنم بهش......
ما را در سایت خیلی فکر میکنم بهش... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : jdeyktrafe-ap بازدید : 211 تاريخ : چهارشنبه 24 آبان 1396 ساعت: 1:56